عطر بارون
نمی دونم از کدام ستاره می بینی منو
چـشمـاتو می بندی و دوباره می بینی منو
پر بغضه جمعه های نا گـزیر و بی صدا
خیلی خستم باورم کن دنیا زندونه برام
توی کوره راه چشمام عطر بارون بوی سیبی
واسه عاشقونه موندن تو همون حس غریبی
تو همون حس غریبی که همیشه با منی
تو بهونه هر عاشق واسه زنده موندنی
می دونم هنوز اسیرم تو حصار لحظه ها
کاش می شد با یه اشاره تو آزاد می شدم
با توام که گفته بودی غصهام تموم می شن
پس کجایی که بیایی منو بگیری از خودم
ناجی ترانه ها منو به واژه ها ببر
این حقیر و به سخاوت شب و دعا ببر
نمی دونم از کدوم ستاره می بینی منو
چشماتو می بندی و دوباره می بینی منو
پر بغضه جمعه های نا گزیر و بی صدا
خیلی خستم باورم کن دنیا زندونه برام
توی کوره راه چشمام عطر بارون بوی سیبی
واسه عاشقونه موندن تو همون حس غریبی
تو همون حس غریبی که همیشه با منی
تو بهونه هر عاشق واسه زنده موندنی
شاعر : سیاوش پور شیر محمد